ما خَلَقتُ الجِنَّ و الاِنس این بخوان
جز عبادت نیست مقصود از جهان
#مثنوی_مولوی
#دفتر_سوم
مقصود از عبادت اعمال و افعال عبادی نیست چرا که خداوند فرشتگانی داشته و دارد که بهتر از جن و آدمی او را عبادت می کنند بلکه منظور از عبادت آن توجه و تبدلی است که برای قلب انسان پیش می آید و هر قدر در عبودیت حق بیشتر فرو می رود این تبدّل و تحوّل عمیق تر می شود تا اینکه بکلی نفس متبدل می شود.
جناب مولانا در دفتر اول مثنوی درباره مولی علی می فرماید: ای علی که جمله عقل و دیده ای، یعنی انسان تا جایی پیش می رود که شراشر وجود او چشم می شود و تمام وجود او مجرّد شده و قابلیت ادراک کلّیات پیدا می کند و این نتیجه سلوک عقلانی است که نبی مکرم به مولی فرمودند: یا علی هرقدر که مردم با زیادی افعال و اعمال در عبادت می کوشند تو با عقل به خدا نزدیک شو.
برخلاف اهل ظاهر که بر دقت در افعال و عبادات ظاهری و بر زیادی اعمال و کسب ثواب بیشتر تکیه می کنند، در سلوک عقلانی سالک با درون و در باطن خود کار می کند تا یک دریافت های درونی و نورانیت و حضور قلبی پیدا می کند که چه باید بکند و به کدامین سو باید حرکت کند، محرک ها و سائق های او برای سیر و حرکت نه کثرت اعمال ظاهری و تقلیدی است بلکه محرک سالک یک نوع فهم و تأمل عمیق باطنی است که از روی صدق و صفای قلبی پیدا می کند و با این فهم و با موازین باطنی امورات خود را می سنجد و حرکت می کند.
این فهم درونی و دریافت های قلبی است که لایه لایه نفس را عوض می کند و انسان را به جلو می برد و نفس او را متحول و متبدل می کند، این فهم و دریافت باطنی در واقع ثمره چرخ گردون و میوه خلقت است بعبارت دیگر هدف از خلقت تبدّل نفس انسان و حرکت انسان بسوی حق و کامل شدن انسان است.
کسانی که در فرصت دنیا کامیاب می شوند و از این شراب طهور قلب خود را مصفا می کنند پیروز و رستگارند و کسانی که از حق روی برمی گردانند و در پستی های نفس فرو رفته و گردن کشی می کنند در عذاب طبقات وحشت و تاریکی نفس خود گرفتار می شوند تا قلوبشان پاک گردد.
چون عبادت بود مقصود از بشر
شد عبادتگاه گردنکش سَقَر
جز عبادت نیست مقصود از جهان
#مثنوی_مولوی
#دفتر_سوم
مقصود از عبادت اعمال و افعال عبادی نیست چرا که خداوند فرشتگانی داشته و دارد که بهتر از جن و آدمی او را عبادت می کنند بلکه منظور از عبادت آن توجه و تبدلی است که برای قلب انسان پیش می آید و هر قدر در عبودیت حق بیشتر فرو می رود این تبدّل و تحوّل عمیق تر می شود تا اینکه بکلی نفس متبدل می شود.
جناب مولانا در دفتر اول مثنوی درباره مولی علی می فرماید: ای علی که جمله عقل و دیده ای، یعنی انسان تا جایی پیش می رود که شراشر وجود او چشم می شود و تمام وجود او مجرّد شده و قابلیت ادراک کلّیات پیدا می کند و این نتیجه سلوک عقلانی است که نبی مکرم به مولی فرمودند: یا علی هرقدر که مردم با زیادی افعال و اعمال در عبادت می کوشند تو با عقل به خدا نزدیک شو.
برخلاف اهل ظاهر که بر دقت در افعال و عبادات ظاهری و بر زیادی اعمال و کسب ثواب بیشتر تکیه می کنند، در سلوک عقلانی سالک با درون و در باطن خود کار می کند تا یک دریافت های درونی و نورانیت و حضور قلبی پیدا می کند که چه باید بکند و به کدامین سو باید حرکت کند، محرک ها و سائق های او برای سیر و حرکت نه کثرت اعمال ظاهری و تقلیدی است بلکه محرک سالک یک نوع فهم و تأمل عمیق باطنی است که از روی صدق و صفای قلبی پیدا می کند و با این فهم و با موازین باطنی امورات خود را می سنجد و حرکت می کند.
این فهم درونی و دریافت های قلبی است که لایه لایه نفس را عوض می کند و انسان را به جلو می برد و نفس او را متحول و متبدل می کند، این فهم و دریافت باطنی در واقع ثمره چرخ گردون و میوه خلقت است بعبارت دیگر هدف از خلقت تبدّل نفس انسان و حرکت انسان بسوی حق و کامل شدن انسان است.
کسانی که در فرصت دنیا کامیاب می شوند و از این شراب طهور قلب خود را مصفا می کنند پیروز و رستگارند و کسانی که از حق روی برمی گردانند و در پستی های نفس فرو رفته و گردن کشی می کنند در عذاب طبقات وحشت و تاریکی نفس خود گرفتار می شوند تا قلوبشان پاک گردد.
چون عبادت بود مقصود از بشر
شد عبادتگاه گردنکش سَقَر